گزارش برگزاری تظاهرات علیه بسته شدن مرزهای اروپا در اتریش

در تاریخ ۱۹ مارس سال ۲۰۱۶ تظاهرات گسترده ای بر علیه بسته شدن مرزهای اروپا به روی پناهجویان در شهرهای مختلف اروپا از جمله وین ٬لندن٬رم٬آتن٬آمستردام٬بارسلوناو ژنو برگزار گردید .
شانزده هزار نفر معترض به سیاست های اتحادیه اروپا در قبال پناهجویان در وین پایتخت اتریش به خیابان هاآمدند. حضور تعداد زیادی از مردم اتریش و دیگر کشورهای اروپایی٬ پناهجویان افغان ٬ سوری و دیگر کشورهای جنگ زده ٬ حامیان حقوق بشر در این تظاهرات حاکی از اهمیت موضوع بحران پناهندگی در اروپا بود‌.تظاهرات در میدان کارس پلاتس رأس ساعت ۱۳:۰۰ آغاز گردید که نمایندگانی از انجمن های مختلف اتریش و نهادهای دفاع از حقوق پناهندگان از جمله انجمن فرهنگی آغاز نوین به ایراد سخنرانی پرداختند و خواستار باز شدن مرزهای اروپا به روی پناهندگان و حمایت از آن ها شدند .
آقای ولی زاده از انجمن فرهنگی آغاز نوین در محل تظاهرات حضور یافتند و مشکلات افغان ها در افغانستان و همچنین مشکلات پناهجویان افغان در ایران ٬ترکیه و اروپا را بیان کردند .
ایشان فرمودند: امروز یکی از بحث های بسیار بزرگ در سطح اروپا مسئله سرازیر شدن پناهندگان به این قاره است. این پدیده دراروپا بیشتر به عنوان یک بحران جدی یاد می شود. بحران انسانی در قوانین بین المللی تعریف واضح و شفافی ندارد و دقیقا مشخص نیست که چه کسی و چه ارگانی این صلاحیت را دارد که این پدیده را بحران بخواند. ولی به نظر ما بحران اصلی دراروپا نیست بلکه بحران اصلی در خاورمیانه «عراق، سوریه وافغانستان» و برخی کشورهای افریقایی است که به خاطر همین بحران جنگ و ناامنی در این کشورهاست که ساکنین این کشورها زندگی خود را به خطر می اندازند و برای گریز از جنگ و نا امنی و حفظ جانشان به کشورهای امن پناه می آورند.

متأسفانه باید بگویم که در شرایط سیاسی ضد و نقضی زندگی می کنیم. کشورهای غربی از یک طرف خواهان از بین بردن تروریسم بین المللی هستند و از طرف دیگر ما شاهد رویکرد و سیاست شفاف وصادقانه ای در قبال از بین بردن این گروه در عراق ، افغانستان و سوریه که مراکز اصلی و عمده فعالیت این گروه هاست، نیستیم. در بشتر مواقع تلاش و عملکرد اکثر کشورهای غربی این بوده است که نگذارند این گروه های تروریستی در کشورهای غربی فعالیت کنند و در قبال فعالیت های انها در خارج از ساحه کشورهای توسعه یافته سیاست قاطع که منجر به نابودی کامل و خشکیدن ریشه های انها شود وجود نداشته است.
سوالی که باید پرسیده شود این است که چرا جنگها در این مناطق ادامه دارد؟ این گروه های تروریستی امکانات نظامی خود را از کجا بدست می اورند؟

اگر به بازار اسلحه در جهان نظری بیندازیم می بینیم که کشورهای قدرتمند سالیانه میلیاردها دلار از بابت تجارت اسلحه در منطقه خاورمیانه و کشورهای افریقایی، جاهایی که کانون بحران است، درامد و سود به دست می آورند.
به طور مثال طبق گزارش موسسه بین المللی تحقیقات صلح استهکلم ، در سال ۲۰۱۴ میلادی سود حاصل از فروش تسلیحات نظامی برای کشورهای بزرگ و کارخانه های بزرگ اسلحه سازی ۴۰۱ میلیارد دلار بوده است. متاسفانه باید ذکر کرد که در رأس این لیست فروشندگان تسلیحات نظامی کشورهای آمریکا، روسیه، چین، آلمان، فرانسه و انگلستان قرار دارد و جالب است که بزرگترین وارد کنندگان تسلیحات نظامی نیز در خاورمیانه کشورهای حوزه خلیج مانند عربستان و امارات متحده عرب به علاوه پاکستان هستند. کشورهایی که به باورخیلی ها حامیان اصلی گروه های افراط گرا و تروریستی مانند داعش، القائده و طالبان در منطقه هستند. گزارش دیده بان حقوق بشر در سال ۲۰۰۱ میلادی به صراحت ذکر می کند که بزرگترین حامیان طالبان در افغانستان عربستان سعودی و پاکستان هستند. همین است که امروز طالبان بعد از ۱۴ سال قویتر در صحنه حاضر می شود و با نیروی یک هزار نفری به شهرهای افغانستان یورش می برد و حمله می کند و انسانها را قتل عام می کند و هزاران نفر، خصوصا گروهای قومی و مذهبی آسیب پذیر مانند هزاره ها به ناچار از وطن و دیار خود کوچ می کنند.

بنابراین اگر دقت گردد، دقیقا ارتباط معنا داری بین کانون های بحران و افزایش خشونت ها و درگیری و جنگ ودر نهایت فرار انسانها و ترک خاک با محل فروش تسحلیات نظامی وجود دارد.

بنابراین مادامی که فروش اسحله در دنیا به عنوان یک سیستم نظامند و پاسخگو تبدیل نشود کانونهای بحران ایجاد و ساخته و زاده خواهند شد؛ زیرا مسئله درآمد و اقتصاد و تجارت مطرح هست و در این حوزه مسائل انسانی کمتر ارزش دارد.

ما از شما فعالین حقوق بشری در اروپا و مردم عزیز اروپا می خواهیم به این موضوع جدی تر بپردازید. وقتی که «مرمی و گلوله و اسلحه» شما مرز نمی شناسد، اقتصادتان مرز نمی شناسد و کالاهایتان فورا از مرزها می گذرد و به بازارهای جهانی می رسد، چگونه می خواهید برای انسانیت مرز بکشید؟ آیا این مسئله خلاف معاهده جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های بین المللی نیست؟ از نگاه حقوق بشری چه فرقی است بین شکریه نه ساله ای که درافغانستان گلویش بریده می شود و آن انسانی که در جمعه سیاه در پاریس کشته می گردد؟. در حالیکه داعش و طالبان مشغول جنایت و قتل عام و کشتار و احیای سیستم برده داری هستند قدرت های بزرگ هر روز در مهمانی های مجلل ؛ به اصطلاح جلسه دارند تا برای مبارزه با این گرو ها راهی بیابند و این رویکردهای ضد و نقیض یقینا چنین پدیده انسانی را نیز به همراه دارد و خواهد داشت.

کشور افغانستان از همان دوران اوج جنگ سرد بین شوروی سابق و امریکا و متحدان اروپاییش قربانی کشمکش های سیاسی بین کشورهای قدرمنده بوده و همچنان قربانی هست.
از سال ۱۹۸۸ میلادی تا زمان سقوط شوری سابق ایالات متحده امریکا و متحدان غربی و منطقه شان صد ها مدرسه مذهبی در مرز افغانستان و پاکستان باز کردند و هزاران کودک را اموزش مذهبی و افراط گرایی دادند تا در جنگ با شوروی با دید ایدولوژیک مسلح شوند و به جنگ نیروها ی شوروی بروند. بعد از فروپاشی شوروی کشورهای غربی احساس کردند که به اهداف خود رسیده اند و جنگ سرد پایان یافته است. به همین خاطر متأسفانه ملت افغانستان را با این گروه های افراطی و مسلحه تنها ماندند و افغانستان یک دهه جنگ داخلی و کشتارهای قومی را تجربه کرد و هزاران انسان بی گناه کشته و صد ها هزار نفر مهاجر شدند.

جامعه غربی در مقابل حرکت های تروریستی و کشتار این گروه هایی که با حمایت خودشان بوجود آمده بودند نه تنها کاری نکردند بلکه سکوت کردند و ایالات متحدد قبل از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر حتی با نماینده طالبان در امریکا نشست و گفتگو کرد. حادثه ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۱۱ در امریکا بود که جامعه جهانی را وادار کرد که در مقابل این گروه ضد انسانی اقدام کنند. جامعه بین المللی توانستند در یک حرکت سریع طالبان را در ظرف ۳-۴ ماه کاملا از بین ببرند.

از سال ۲۰۱۳ با شروع جنگ در عراق و تمرکز فعالیت های امریکا در این کشور، مبارزه با تروریست و طالبان در افغانستان کمرنگ تر شد و تمام انرژی و تمرکز جامعه جهانی معطوف عراق گردید. نبود برنامه منظم از طرف جامعه جهانی و دولت افغانستان و فعالیت های تجاران اسلحه و مواد مخدر و سیاست های کشورهای همسایه بخصوص پاکستان باعث شد که آرام آرام طالبان دوباره ظهور کند و هر روز قدرتمند تر شود. از طرف دیگر تمرکز کشورهای غربی، مخصوصا امریکا، به عراق باعث شد که کمک های جامعه جهانی به افغانستان درست مدریت نشود و برنامه های انکشافی و زیربنایی که باعث رشد اقتصادی پایدار و تولید کار در این کشور شود در روی دست گرفته نشود. از طرف دیگر عدم شفافیت و حساب خواهی باعث شد که فساد اداری در این کشور به اوج خود برسد.

متاسفانه با وجود قدرتمند تر شدن طالبان در افغانستان و ظهور گروه داعش در این کشور و سیاست خصمانه پاکستان، جامعه جهانی نیروهای نظامی خود را با پایان ۲۰۱۴ از افغانستان خارج کردند و یک بار دیگر مردم افغانستان را در مبارزه تا تروریسم تنها ماندند. به همان خاطر بود که ناامنی در این کشور گسترش یافت و مناطق مرکزی و شمال کشور که قبلا از امنیت نسبی برخوردار بودند، در سال ۲۰۱۵ شاهد خونین ترین حملات طالبان بودند. در نتبیجه گسترش جنگ و نا امنی و خطر سقوط دولت فعلی افغانستان بود که درحدود ۲۵۰ هزار افغان در سال گذشته در کشورهای غربی تقاضای پناهندگی کردند. خصوصا زن ها و گروهای قومی آسیب پذیری مانند هزاره ها که در زمان طالبان به خاطر تعلقات قومی و مذهبی شان قتل عام شده بودند خطر را جدی تر حس کرده و دست به مهاجرت بزنند.

افغان های مهاجر در کشورهای همسایه نیز در امنیت نیستند. به طور مشخص در ۱۵ سال گذشته ۱۸۸۱ حمله هدفمند در سراسر پاکستان علیه هزاره ها، که یکی از اقوام آسیب پذیر افغانستان است، صورت گرفته است که تا حال بیش از ۱۵۰۰ نفر کشته و در حدود ۳۵۰۰ نفر زخمی شده اند. در تمام این حملات که توسط گروه دهشت افگن لشکر جنگوی به راه انداخته شده، رد پای حلقه های امنیتی دولت پاکستان دیده می شود و تا هنوز حتی یک نفر بخاطر این قتل ها به پای میز عدالت کشانیده نشده است.
ایران همسایه شرقی افغانستان تا به حال هزاران جوان مهاجر افغان در این کشور را به اجبار و در عوض ویزه اقامتی و یا تحصیل برای فرزندانشان به جنگ نیابتی سوریه فرستاده است که تا کنون صدها تن از آنان در جبهه های جنگ سوریه کشته شده اند.
متاسفانه نزدیک به ۴۰ سال است که مردم افغانستان بخاطر جنگ و نا امنی در کشور در سراسر جهان خصوصا در کشور ایران و پاکستان مهاجر هستند و انها بزرگترین آوارگان جهان را تشکیل می دهند. در طول این ۴۰ سال سیاست مهاجرپذیری کشورهای همسایه و غرب در قبال افغان ها سیاست تبعیضانه بوده است. در مقایسه با آوارگان فلسطینی و عراقی وضعیت این مردم به مراتب خراب تر بود ه و هست. به طور نمونه آوارگان عراقی در ایران در مقایسه با آوارگان افغانستانی وضعیت به مراتب بهتر دارند و از تبعیضات کمتری رنج می برند. وضعیت فلسطینی هایی که در کشورهای اردن و لبنان در ۴۰سال گذشته ساکن شده اند به مراتب از وضعیت افغان های مقیم ایران و پاکستان بهتر است و انها از حقوق انسانی و شهروندی بیشتری بر خوردار هستند. این درحالی است که بطور مثال آوارگان افغان مقیم ایران با وجودی که ۲ نسل شان در ایران متولد شده اند از کمترین حقوق برخوردار هستند .سخت گیری، توهین و پایمال کردن حقوق مهاجرین توسط دولت ایران نه تنها تعدیل نگردیده بلکه هر روزه شدیدتر می گردد و مایه نا امیدی، یأس و پریشانی تعداد زیادی از مهاجرین می شود. تمام این شرایط یاد شده، سبب گردیده است که هزاران نفر از شهروندان افغان به قصد رسیدن به اروپا، خودرا به دریاهای خشمگین بسپارند.

متأسفانه علی رغم ۴۰ سال جنگ و نا امنی در افغانستان و بدتر شدن اوضاع امنیتی در این کشور، کشورهای اروپایی که خود را مدافع حقوق بشر معرفی می کنند سیاست تبعیضانه ای را در قبال پناهندگان افغانستانی در پیش گرفته اند. مرزهای خود را به روی آن ها بسته اند و در داخل کشور شان با این پناهندگان در مقایسه با پناهندگان سوریه ای و عراقی تبیعض قائل می شوند. آیا بین پناهنده افغانستانی که از جنگ و تروریست و نسل کشی فرار کرده و به اروپا پناه آورده است با پناهنده عراقی و سوریه ای فرق است؟ آیا رنگ خون و حقوق انسانی آن ها با دیگران متفاوت است؟ چرا پرونده هزاران پناهنده افغانستانی در سوریه و ترکیه بررسی نمی شود و انها به خاطر افغان بودنشان با تبعیض مواجه می شوند؟ چرا پناهندگان افغانستانی که از جنگ و نسل کشی فرار کرده اند، حق ندارند که در کشور آلمان زبان آلمانی بیاموزند در حالی که سایر پناهندگان از این حق برخوردار هستند؟

مردم افغانستان و پناهندگان این کشور از دولت و مردم اتریش به خاطر پذیرش پناهندگان افغانستانی نهایت سپاس و قدر درانی را دارد و این اقدام انسان دوستانه آن ها را می ستاید. همزمان از مردم و سیاست مداران این کشور خواهش مندیم که شرایط سخت و ناگوار این مردم را درک کنند و درهای خود را به روی این قربانیان ۴ دهه خشونت و جنگ نبندند. مطمئناً هیچ کس حاضر نیست که خود را به دریا های خطرناک بسپارد مگر اینکه جانشان در خطر باشد و چاره ای جزآن نداشته باشند.

جمع کثیری از افغان ها از آغاز سال ۱۹۹۸ که مصادف است با تسلط طالبان بر اکثر نقاط افغانستان و کشتار بی گناه مردم مناظق مرکزی و شمال کشور به اتریش پناهنده شده اند. اکثر این پناهندگان از قوم هزاره افغانستان بودند، قومی که به خاطر داشتن مذهب و ظاهر متفاوت با سایر ساکنین این کشور در طول تاریخ چندین دفعه قتل عام شده اند و تبیعض سیستماتیک را در افغانستان تجربه کرده اند و هنوز هم می کنند. امروز هم طالبان و داعش بزرگترین تهدید برای ان هاست به همین خاطر است که در سال ۲۰۱۵ آن ها اکثریت جمعیت را در بین پناهندگان افغان به غرب تشکیل می دادند. این گروه قومی در اتریش اکثریت جمعیت پناهندگان افغانستانی را تشکیل می دهد. اگر وضعیت پناهندگان افغان را در ۱۷ سال گذشته بررسی کنیم می توان گفت که آن ها به طور نسبی خوب در جامعه اتریش ادغام شده اند و خلاف و تخلف در بین آن ها به طور نسبی بسیار کم بوده است. از طرف دیگر اکثر این پناهندگان گروه های سنی پایین تر از ۲۱ سال را تشکیل می دهد. بنابراین آن ها به توجه و برنامه های حمایتی و کمکی بیش تر از طرف دولت اتریش نیاز دارند تا مانند آن عده از هموطنانشان که زودتر آمده اند هر چه زودتر خود را با شرایط وفق دهند و توانمندی و تخصص لازم را برای کار در جامعه بیابند. تا از این طریق در قدم اول خود خودکفا شود و در دراز مدت با تخصص و توانمندی خود نقش موثرتری را در چرخه اقتصادی کشور اتریش ایفا کنند.در پایان آقای ولی زاده تأکید کرد اگر سیاستمداران در این راستا برنامه های حمایتی مناسبی مد نظر بگیرند پناهندگان قدیمی و انجمن ها و نهادهای آن ها می تواند تجربیات خود را به خوبی به این پناهجویان تازه وارد انتقال دهند.»
تظاهرات کنندگان تحت شعارهایی از جمله «پناهندگان خوش آمدید » از جامعه ی جهانی خواستار همبستگی بیش تر برای دفاع از حقوق انسانی همه پناهجویان شدند چه افرادی که از جنگ فرار کرده اند و چه آن هایی که به دلایل فقر و مشکلات اقتصادی ناچار به ترک کشور خود شده اند ‌.
معترضین به عنوان سمبل برای پناهندگانی که در دریای مدیترانه غرق شدند یک قایق بادی را حمل کردند .سرانجام تظاهرات با گذشت از مقابل پارلمان و اسکان مقابل خانه ی اتحادیه ی اروپا ساعت ۱۷:۰۰ پایان یافت . 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *